[متن آهنگ «غریب آشنا» از گوگوش]
[شعر]
تو از شهر غریب بی نشونی اومدی
تو با اسب سفید مهربونی اومدی
تو از دشتای دور و جاده های پرغبار
برای هم صدایی، هم زبونی اومدی
[قبل هم خوان]
تو از راه می رسی پر از گرد و غبار
تمومه انتظار، میاد همرات بهار
چه خوبه دیدنت، چه خوبه موندنت
چه خوبه پاک کنم غبارو از تنت
[هم خوان]
غریب آشنا، دوسِت دارم، بیا
منو همرات ببر به شهر قصه ها
بگیر دست منو تو اون دستا
چه خوبه سقفمون یکی باشه با هم
بمونم منتظر تا برگردی پیشم
تو زندون هم با تو من آزادم
[شعر]
تو از شهر غریب بی نشونی اومدی
تو با اسب سفید مهربونی اومدی
تو از دشتای دور و جاده های پرغبار
برای هم صدایی، هم زبونی اومدی
[قبل هم خوان]
تو از راه میرسی پر از گرد و غبار
تمومه انتظار، میاد همرات بهار
چه خوبه دیدنت، چه خوبه موندنت
چه خوبه پاک کنم غبارو از تنت
[هم خوان]
غریب آشنا، دوسِت دارم بیا
میشینم میشمرم، روزا و لحظه ها
تا برگردی بیای بازم اینجا
چه خوبه سقفمون یکی باشه با هم
بمونم منتظر تا برگردی پیشم
تو زندون هم با تو من آزادم