Octave
Delam Tang Shode Barat
[مقدمه]
PM تو چک کردم
نمیفهممش
به هم کم بدی نکردیم
[هم خوان]
ولی من الان دیگه دلم تنگ شده برات
حتی اگه پر بشه دورم ا تو بهتراش
گفتی جدا بشیم گفتم حتی لفظشو نیا
بسش کن الان
حرف میزنیم این روانی و مغزشو نگا
بسش کن الان
باشه ولی من دیگه دلم تنگ شده برات
[ورس ۱]
نمیره تو موهات دستای من
تو هم زل نزن به عکسای قبلنا
حرفای بد ، اکتای سرد
دیگه همشون میزدن تو اعصاب من
یادته ؟! گفتی بده یه فرصت دیگه
گفتی اوکیه ، نمیزارم غصت بگیره
ولی بعد یه هفته تو شروع کردی باز
که از Comment ای زیر پستم بگی هی
الان خوبی نمیفهمی حال یه ربع بعدت
که سرگیجه داری ، کرده چطوری مستت
ببین ، جلب توجه اینجوری نیست
پس Story نکن عکسه سرم دستتو
دیگه نمیخوام جوابتو بدم
دیگه نمیخوام پرت بشه حواس تو به من
الان اشک تو چشاته ولی ته جملت
بزار : و بعد پرانتزو بنند
[هم خوان]
ولی من الان دیگه دلم تنگ شده برات
حتی اگه پر بشه دورم ا تو بهتراش
گفتی جدا بشیم گفتم حتی لفظشو نیا
بسش کن الان
حرف میزنیم این روانی و مغزشو نگا
بسش کن الان
باشه ولی من دیگه دلم تنگ شده برات
[پل]
بسه دیگه ، اگه حرفت اینه
تو یه سمت من یه سمته دیگه
من همون دختر بد بی حس
که از رفتارات خسته میشه
خندیدیم با چشای پاره
رسیدیم الان به یه جای رابطه که
نه میشه تمومش کنیم ، نه میشه ادامه دادش
[ورس ۲]
خستم از تو ، صداتو اکتت
صبح ، به جات یه هرزه
لخت ، کنار تخته
غصه هات به من چه !
ولی اینا دروغ محضه ، پیشت نمیشه بروز بدم که
از این لعنتی چیزی نمیموند اگه میکردی آخرسر غرورشم له
مگه نه اینکه تنوع بهت میداد ، شاید توجه هام بیش از حد توقع بهت میداد
ببین کاری با دلم کردی که از هم اسم تو دارم تنفر زیاد
نمونده یه نخ توی پاکت
رابطه گرمی که یکم زود به **** رفت
شاید نباید میذاشتم بفهمی وابستت شدم و چقدر دوست داشتم
[هم خوان]
ولی من الان دیگه دلم تنگ شده برات
حتی اگه پر بشه دورم ا تو بهتراش
گفتی جدا بشیم گفتم حتی لفظشو نیا
بسش کن الان
حرف میزنیم این روانی و مغزشو نگا
بسش کن الان
باشه ولی من دیگه دلم تنگ شده برات